پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۰۹
اسم اون بیماری که با کندن گلبرگ های گل شخص صدای جیغ می شنوه چی بود؟ هنوز اسمی نداره؟ چندش تر اینکه همه فکر می کنن بیماری نیست از لطافت روح میاد
نمی دانی که؟ من روان دائم یک دوست داشتنم عشق هرگز در من نمی میرد فقط از مردی به مرد دیگر می رود می دانی که؟ قایم موشک بازی فرایند زمان بر و خسته کننده ایست.
من به استانداردهای خود بسیار وفادار م مثلا هرگز نمی توانم عاشق کسی بشم که دندانهای زشتی دارد به خاطر همین وفاداری است که جاده های این عمارت شنی را آسفالت کرده ام
به سوی من می دوی و من ، کنجکاو به صدای قدمی که جلو می آید ، در سکوت منتظر می مانم به نزدیکم که می رسی ، به رسم ادب ، به استقبالت می آیم ، آن چند گام آخر را می گویم، همان که بعدش رسیدن است. و تو به رسم طنازان چند گامی عقب میروی مرا با رمز و راز چکار؟ تنها در این اندیشه ام که آیا می خواهی مرا بجایی ببری که از آن آمده ای؟ یا انتقام سکوت و انتظار را از من بگیری.
تصویر
I hate everything about her You are about her
یادمان باشد ماه بالای سر تنهایست...
دلم می خواد برم یه جای شلوغی مثل مترو بشینم کنار یه آدم رندم هر چی حرف نگفته است بهش بگم ایستگاه بعدم ازش خداحافظی بکنم برم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و حرفی زده شده که نباید زده می شده از این کار لذت می برم مثل فرستادن نامه به یه مقصد نامعلوم مثل حباب درست کردن مثل کف روی قهوه...
این سیستر ما طراح و کاریکاتوریست و انیماتور و اینهاست بعدش کلا به الگوهایی! که من تو خواب می گیرم بسیار علاقه منده اینه که صوبا وقتی خوابم، میاد منو در اون حالتهای شنیع اتود می زنه اونم بسی اوقات بسیار غلو شده و از زوایای عجیب و غریب بعدم می چسبونه بالای سرم که از خواب پا میشم ببینم خلاصه بمب خنده س و سوژه واسه وبلاگ تصویری حیف که زشته D:
از این Older post پایین وبلاگم خیلی خوشم میاد مثل ورق زدنه ورق زدن یه دفتری که کلمه ها و جمله ها توش بریده بریده ن هی هیجان داری بخونی بری عقب یا شایدم بری جلو
از این کلاههایی که شعبده بازا از توش خرگوش میارن بیرون از اونایی که ماریا النا سرش بود... یکی باید بهم کادو بده خوب
چند روز پیش تو دانشگاه دو تا پسر داشتن پشت سرم حرف می زدن شنیدم یکی شون به اون یکی گفت بیا بریم با این دختره دوست شیم اون یکی گفت نه بابا این از اوناست که اگه بهش بگی سلام جرت میده بعد یعنی من انقدرGothic م آیا؟
من اینجا جام راحته حال ندارم برم اونجا
این وبلاگه چقدر شبیه من می نویسه
فارسی را پاس بداریم از این پس به جای موبایل بگوییم: آلت تماسُلی لیبل : شوهر خاله
دیشب تو خواب قهرمان یه فیلم کمدی- ترسناک بودم صحنه ی اول فیلمم اینجوری شروع شد که تو اتاقم نشسته بودم بعد دیدم صدای شیر آب می آید با ترس و لرز یواش یواش صدا رو دنبال کردم تا رسیدم تو آشپزخونه دیدم یه ملاقه زیر شیر آب معلق تو هوا وایساده انگار که یکی داره می شورتش منم بدون اینکه بترسم یه جوری که معلق بودن ملاقه یه امر عادیه در کمال کسخلی شیر آب و بستم و منتظر موندم ببینم ری اکشن این جناب شوستنده چیه که بعد از چند لحظه ملاقه هه افتاد رو زمین با افتادن ملاقه دوباره ترس و لرز من شروع شد بعد رفتم سراغ در خروجی ( یکاره!) درو که باز کردم دیدم یه پیرزن چاق نیم متری پشت در واستاده سری درو بستم و از این نگاههای مهران مدیری وارانه تو دوربین کردم دوباره درو باز کردم دیدم هیشکی نیست خلاصه داستان گریز و تعقیب ما ادامه داشت تا بالاخره پیرزن رو تو پاگرد گیرش انداختم با دستام گردنشو گرفتم و تا تونستم فشار دادم بعدش از بالای پله های مارپیچ راهرو انداختمش پایین عین تخم مرغ پخش زمین شد تا خواستم بگم آخیـــــــــــــش دیدم از سرجاش بلند شد یکم خاک رو لباساشو تکوند و از ساختمون رفت بیرون
من اولش می خواستم از این بلاگرا شم که روزی هزارتا خواننده دارن بعد دیدم هر کی ما رو می خونه مثل زیرخاکی باهامون رفتار می کنه اینه که نشد یعنی نذاشتن ای نازی من
آنجا که دود کش ها همیشه دود دارند و پرنده های هفتی شکل کلیشه های آسمانی نیستند و ولگردی که یال اسب های وحشی را آتش می کشد با اولین شیهه پرده ها کنار می روند... پهلوان پنبه به شما سلام می رساند.
لذت ها دنباله دار نیست خنده ها کافی نیست نگاهها آنچنان داغ نیست ما سوراخ های زندگی مان را می دوزیم ولی آن ور سوراخ ها زندانی می شویم و تازه می فهمیم آنها تنها در نجات بودند
اون خرگوشه بود تو ایگور... (:
You can never replace anyone because everyone is made up of such beautiful specific details.
دنیایی که من خدایش باشم برای روشن نگه داشتن فانوس های معبدش باید قربانی بگیره از این معبد های چند گوشه ی تیز که حتی کلاغام نمی تونن برن روش لونه کنن هنوز م بدم میاد از هر چیزی که تو خوبیش اغراق شده باشه از آدمای بالدار و هر کی که نمی فهمه کجای کاره کجا بود که خوندم اگه یه آدمی بیفته تو سیاهچاله و کسی از فاصله به افتادن اون شخص نگاه کنه تو افق دیدش فقط افتادن و می بینه ، تا بی نهایت یعنی هیچوقت اون فرد از نظرش نمی ره در حالی که اون شخص خیلی وقته که نابود شده ترسناک نیست؟

stranger than fiction

- Have you met anyone recently who might loathe the very core of you? - I just started auditing a woman who told me to get bent - Well, that sounds like a comedy. Try to develop that :)
می خوام برم موهامو فر سیم تلفنی کنم پایینشم طلایی کنم بهم بگن داف پسرا به من میگن پورن استار منم فک می کردم چون استار داره خوبه |:
« کسی برای احساسات زن ارزش قائل نیست » می دونی یه چیزایی هست که وقتی بزرگ شدی می فهمی مثل اینکه مردهایی هستن که چیزهایی مهم تر از تو دارن مثل فرانسه رفتن اینو زیر آسمون پر ستاره ی سرمه ای بهش گفتم اونم وقتی از عقب خم شده بودم داشتم بر عکس نگاش می کردم جوری که محدوده ی بیشتری از آسمونو ببینم اونم متعجب از اینهمه انعطاف من نگران بود یه بار تا نشم از پشت

Genie in a bottle

I feel like I've been locked up tight For a century of lonely nights Waiting for someone to release me You're licking your lips And blowing kisses my way But that don't mean I'm gonna give it away Baby baby baby If you wanna be with me Baby there's a price to pay I'm a genie in a bottle You gotta rub me the right way If you wanna be with me I can make your wish come true You gotta make a big impression I gotta like what you do downlaod here
همین الان با خبر شدیم در یکی از دروسمان 2.75 آورده ایم
I'll leave my shaddow, To fall behind, And i won't write to you, coz i'm not that kind.
today i feel virgin adult me
یه خانومه هست موهاشو بالای سرش می بنده ، خیلی بالا که شبیه توت فرنگی میشه زیر یه آفتاب گیر زرد رنگ تو بالا کن میشینه بعد شال گردنای راه راه می بافه یه باد خنکی م همیشه می وزه
موری دانه ایی نمی کشد پروانه ایی پیله پاره نمی کند قطره ایی سنگی را سوراخ نمی کند پس کجاست آن نقطه ی عطف؟ من که همه ی دات های پیراهنت را دانه دانه چک کرده ام فقط امیدوار بودم این آخری خرمگس نباشد که بود البته...
سجده کرده است... نمی گایی؟
وی مثل VVinter وی مثل Vv
یکی از تفریحات سالم من از راه به در کردن مردهای متاهل است مردهای غیر متاهل هم همینطور ولی اندازه ی مردهای متاهل کیف نمیده
که امشب تویی طرح ِ تصویرِ آب که امشب تویی طرح ِ تصویرِ آب که امشب تویی طرح ِ تصویرِ آب که امشب تویی طرح ِ تصویرِ آب لبخندی ... لبخندم...
همه ی واحدهایی که یه جور به اقتصاد ربط داشته باشن و پاس کردم اروتیک م نداریم آنچنان پس باید کار این اکس های بیلت این باشد
درد بزرگی است که عاشق باشی اما معشوقی نداشته باشی
آندرورلد درونمان را لاراکرافتی باید...
دلهای بی روح و غمهای زرد بر جای مانده بود رفتگر تنها برگ ها را جارو کرده بود...
خاک سردی می آورد... و فاصله پس چرا نمی روی؟ ایستاده ایی که چه؟
خوب که فکر می کنم می بینم تو این دنیای مجازی که هیچ ارزشی براش قائل نیستم کم تحقیر نشدم با همین کلمات بی ارزش حواسمم نبود اوایل فکر می کردم چون مجازی ست پس کلمه هاش قدرت کلمه های دنیای بیرونُ ندارن اشتباه می کردم دیدم کم کم دارم یه ناراحتی ها و سرخوردگی هایی پیدا می کنم که هیچ ربطی به دنیای واقعی بیرون نداره در حالی که تا اون موقع نه کسی تحقیرم کرده بود نه من کسی و که کم کم گذشت و تازه یاد گرفتم قواعد بازیو آدما رو شناختم آدمایی که پشت کلمات و جملات و آهنگهای قشنگ خودشونو قایم کردن دیدم یه وقتایی که اون خود واقعی شونو نشون دادن و من چقدر ترسیدم از اینکه یه نفر انقدر با اونی که می نویسه می تونه فرق داشته باشه وبلاگستان مثل هالیوود می مونه بازیگراش تا وقتی چیزی از زندگی واقعی شون بیرون از فیلما نمی دونی جذابیت دارن
تصویر
Hide your memories, hide them all Stuff them in a cardboard box Or throw them into the street below Leave them to the wind and the rain and the snow
قدیما یکی از عادتهای محبوب دیوها زندانی کردن پری ها تو قفس های آهنین آویخته از درختهای بلند بوده ولی الان چی ؟ پری ها همه قلابی دیوها همه رماتیسمی...
اسکیموها حوصله ی بچه های کنجکاو ُ ندارن اسکیموها هیچ وقت جواب سوالاتتُ نمی دن اونا وقتی بارون میاد دستشونو می گیرن بالای سرت که خیس نشی یا ممکنه ببرنت یه جایی که هیچکی بلد نیست تا شفق قطبی و نگا کنی ولی هیچ وقت جواب هیچ سوالی و نمی دن اونا می شینن رو پله ی دوم یه خونه ی چوبی پیپ می کشن و به یه جای خیلی دوری خیره می شن.
من عروسک دوست دارم وقتی میرم تو عروسک فروشی خوشحالم ولی یه مدت که می گذره نمی دونم با عروسک باید چیکار کرد واسه همینه که بعد یه مدتی چیزی از عروسکام باقی نمی مونه مثل زیبایی آدم وقتی نداره هی میخوادش ولی وقتی بهش میرسه نمی دونه به چه دردی می خوره

Capricorn

تصویر
Capricorns are ambitious. Their motivating force is a desire for success, money, position, statues and authority (and though you may not realize it) Love. An aurora of melancholy and sternness often surrounds the Capricorn but their basic Concern is for security. Capricorns are the least likely of all the zodiac’s to fall in love in the first sight. Love is a serious matter to her. Capricorns are self-disciplined and clear-minded…if you’ve a mind to seduce a Capricorn, be warned, it will not be easy for Capricorn women are not particularly lucky in love…they are the loner of the zodiac. :-s
میگه : نه ،گذشته ها نگذشته اینا همش دروغه من تنهام میگم : آخی تنهایی ؟ پاشو شیر گازو وا کن آقای ایمنی بیاد بکنش میگه : تو کی هستی نمی شناسمت میگم : پاشو جیشتو بکن بخواب ، من سازمان دخالت در تمام امور کشورم میگه : چیز ِ جن
کارتون مزخرفی بود به نام بَت قهرمان که همیشه آخر داستان اتفاق بدی برای بت قهرمان در شرف وقوع بود که یکو تصویر و ثابت می کردن و بت و تو هوا نگه می داشتن و راوی داستان با صدای خنده داری می گفت : آیا بت می میرد؟ آیا بت نمی میرد؟ خواستم بگم بت قهرمان م من الان
راستش را بخواهید من همیشه فکر می کردم شما هیچ کاره اید نهایتا دختر همسایه اید که ساعت 9 شب آشغالا رو می ذارید دم در اشتباه می کردم گویا ؛؛؛ خیلی معمولی بود ولی به نظر خودش که خیلی زیبا بود زشت اینجا بود که دندانهای کوتاهی داشت و وقتی می خندید و من به زور سرمو می کردم طرفش فقط به لثه هاش نگاه می کردم و با خودم می گفت چقدر زشته که آدم بخنده این شکلی شه و دیگه اینکه سلیقه نداشت این برندهای چند صد دلاری که می خرید و با هم ست کنه تمام طول راهو من هووم و آره می کردم بدون اینکه بشنوم چی میگه راحت گوشامو بسته بودم بعضی آدما انقدر از محدوده ی فکری آدم خارج ن که آدم هیچی نداره بگه جز سکوت از اون آدمایی بود که من هیچی از ایده آل هاش و آرزوهاش نمی فهمیدم که یکو اسم زندگی رو اورد گفت می خواد بره اون ور که زندگی کنه و منو به شک انداخت و حالمو واسه همیشه بد کرد ترمز اون شب و یادم نمیره هیچ وقت.