پست‌ها

نمایش پست‌ها از اکتبر, ۲۰۰۹
هوا خیلی سرد بود پاهامون تا نزدیکای زانو رفته بود تو برف مریم مثانه ش سرما خورده بود داشت می ترکید وسط خیابون از دستشویی... هیچ ماشینی نمی گذشت یا وانمیساد واسمون آخر یه ماشین که چه عرض کنم یه حلبی آبی رنگ که زیرش سه تا چرخ داشت و پشتش مثل وانت بود وایساد جلومون به هر زحمتی بود چپیدیم بغل راننده راننده هه یه پیرمرد بود با لبای سیاه کلفت آویزون زیر چشماش یه کیلو چربی اورده بود من زیر زیرکی نگاش می کردم ولی اون فقط به جلو خیره شده بود عین این مرده ها بود یواش یواش داشتیم می رسیدیم کرایه رو به یه زحمتی از تو جیب پالتوم در اوردم گرفتم سمتش گفتم آقا مرسی یکو هم فضا ،هم پیره مرده ،هم ماشین رفت رو اسلو موشن پیره مرده تمام رخ برگشت سمت من بی اختیار گفتم هِ ...از ترس شایدم از بدریختیش پولو گرفت ازم اول بوسید بعد چسبوند به پیشونیش که یکو جیغ زدم... مریم این قاتلــــــــــــــــــــه ! اون بدتر از من با جیغ و فریاد درو وا کرد پرید بیرون افتاد رو برفا، با خنده و ترس دستشو گرفتم بلند شد تا جون داشتیم دویدیم صدای جیغ و خندمون سکوت برفی و شکست محو شدیم تو خم کوچه - زمستان هفتاد و چند
ظاهرا که باید ایستادگی کرد.
از این آدمایی که بعد از بوسیدن یه باز دم صدا دار تو صورت آدم می کنن که یعنی که خوشم اومد ؟
I'm so Fucking Weak
خرگوشا رو دیدی وقتی می خوان برن - اووم می دون دور می شن بعد بر می گردن پشت سرشونو نگا می کن رو دو تا پاهاشون وای میسن گوشاشونو تیز می کنن -اووم، می خوای بری؟ نه بابا، دیشب تو راز بقا دیدم
شب زیبایی بود رستوران قشنگی بود شام مجللی بود حساب کردم از اینجا تو که روبه روی منی راست من میشه چپ تو پس حلقه هه دست چپه هر چی فکر میکنم یادم نمیاد چپ واسه ازدواجه یا راس یه ذره می گذره همینجور بی دلیل حس می کنم حالم داره بد میشه خدافظ شما...
الان تنها چیزی که روابط خانوادگی ما رو مستحکم کرده ژله ی دو رنگ blue/black berry ساخت منه
تصویر
از اون شب کذایی به بعد دیگه حتی به استاده نمی تونم بگم nice job می ترسم فکرای بد بکنه
It’s very nice to have someone that you can have a completely abstract conversation with and leave the room, feel like everything’s fine, and then realize that if you pick it apart, you have absolutely no idea what either of you said. — Tim Burton on his special bond with Johnny Depp
شایدم فهمید
هیچ وقت نفهمید از وقتی که پای فرشته ها تو زندگی ش وا شد معصومیت شو از دست داد.
It's so hard to wait around for something you know might never happen But it's even more harder to give up when you know it's everything that you want

Mr.de

تصویر
یحتمل همون بار اول که گفت I’m teaching for recreation و خون تو صورتمان دوید و گوشهایمان به مدت پانزده ثانیه از شدت حرارت در حال کباب شدن بود غریزه ی خدادادی درست کار کرده بود و صد البته گه تو لحظاتی که می خواهی خیلی هم می خواهی ولی آدم ِ – چی میگن این خارجی ها؟- one night stand نیستی
همین چار تیکه عکسم نبود تو هم به گورستان آدم فضایی ها پرتاب شده بودی
لاکی و گذاشتم دم پنجره که ویتامین د بگیره خودمم شیرکاکائو با کیک می خورم می بینم بچه نگا می کنه یاد حرف دام پزشک ِ می افتم که گفت هر وقت خاصی به لاکپشتت غذا بدی در نظر بگیر که یه موجود دوزیستی که تو برکه زندگی می کنه چند درصد امکان داره با فلان غذا رو به رو شه خوب بالاخره امکانش هست یکی رد شه کیکشو بندازه تو برکه بیا... بخور... قربونش برم که
«...یه بار خالم داشته زیرزمین خونه شونو تمیز می کرده می بینه یه موش در صندوق نشسته جارو پرت می کنه در صندوق بسته میشه موشه چشاش وقی می زنه بیرون...» می خنده میگه اینا چیه تعریف می کنی
ظرف داغ ادرار تو دست من اونوخ منشی دنبال نبات داغ می گرده
بعضی آدما مدیوم ن حساشون مال خودشون نیست