پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۰۸
تصویر
I believe whatever doesn't kill you simply makes you... stranger --The Joker,lovely joker!
Waiting for the one The day that never comes... Metallica | The day that never comes
قطب مثبتم که خراب میشه به طرز سادیسمیکی دافعه ایجاد می کنم می دونی خیلی م بد نیست راستش اصلنم بد نیست عین یک جور سپر نامرئی است اون موقع که ولم کردی رفتی فکر کردم دوست داشتنی نیستم یادم رفته بود خلایق را هر که لایق

All dolled up

تصویر
یه مدت دنبال کار می گردم...پول تو جیبی پاپا یارای دل خواسته هامان نیست، منم حوصله ندارم دو سال دیگه واسه این لیسانس به درد نخور صبر کنم...نمی دونم انگار این مهر گشادی رو جبینم خیلی عیانه هر جا می رم می گم اومدم واسه کار یه جور تعجب انگیزی نگاه می کنند...این آخری که رسما می خندید!مثلا آشنا بودیم و پارتی بازی کرده بودن برامون...ولی محیط محیط ِکسل و دپرسی بود به نظرم...منم که به کمتر از وکالت یا وزارت راضی نمی شدم تازه مهمتر از همه عایدی مان بود که نه به درد گسترش حیات وحشم می خورد نه اینکه دروبین و سه پایه مو وردارم باهاش برم ایران گردی چیزی...خلاصه عقمان گرفت از این سیستم کثافت ارباب رعیتی و چه دشنام ها که حواله کردیم به خاندانشان... *** *** *** دلمون خوش بود دانشگاه تنها جاییه که اینها یکی از این «خانوم ،روژتو پاک کن» ها نکاشته اند...اشتباه می کردیم...؛اون از ورودی خواهران بیمارستان که کفن سیاه برسرمان انداختند، آن از راهروهاش که ارواح مشکی پوش دائما سوقلمه می انداختند که خانوم بکش پایین یا چمیدونم بکش بالا...ارواح خیکشان نفهمیدیم بیمارستان خصوصی
دیروز سوار تاکسی بودم یکی در اومد گفت: سر ِِشیلا پیلا راننده چپ چپ نگاش کرد خیلی بامزه بود به نظرم هنوزم به بشریت باید امیدوار بود
کول ترین صحنه ی دنیا صحنه ی لم دادن دو تا بچه طوطی ِ خیس قرمز به هم دیگس وقتی که کوچیکه هی می خواد چشاشو ببنده بخوابه نفس کشیدن بزرگتره نمی ذاره (: ای که بخورمت پیل پیل
من ایمان آوردم به اینکه معجزه در چیزهای کوچک ست حتی اگر این چیزهای کوچک مثل مین های عمل نکننده باشند بالاخره ترس و هیجان انفجار را با خودشان دارند می توان امیدوار بود روزی یک کدامشان عمل می کند اونوقت من کانورسهامو در می آورم و یک جفت از این کفشهای عروسکی می خرم با یه پاپیون روش !

Unforgiven

Metallica Unforgiven III How can I be lost? If I've got nowhere to go? Searched the seas of gold How come it's got so cold? How can I be lost In remembrance I relive How can I blame you When it's me I can't forgive?
می گم یکیو می خوام که بی خانمان باشه ،سردشم باشه بیارمش خونه ازش مراقبت کنم می گه این که گربه س مرد نیس که مردا این شکلی نیستن که میگم آره هااااا ...دمشونو می برن بالا را می رن خیلی بامزه می شن می گه مردا که دم ندارن
تصویر
slip with me...
کور سويی از اميد هست. اصولاً ما هميشه منتظر می‌شويم در بسته شود و بچسبيم به نوری که از سوراخ کليد به اتاق تاريک‌مان می‌رسد. هر از گاهی بدون دليل قدم زدن، بدون برنامه‌ريزی راه افتادن، بدون فکر نوشتن، بدون هوا زندگی کردن آدم را خوش می‌آيد؛ مثل فرار کردن از تور ماهيگيری.
یکی بود یکی نبود یه شنل قرمزی بود از تو برفا رد می شد جا پاهاش رو برفا می موند کلاغا می شستن رو نوک درختای بلند یه نقطه ی قرمز می دیدن که برفا رو سوراخ می کرد...
حتی از کوزت هم گدا گشنه تر
یک روز آینه ها زیادی صادق شدند کفشها زیادی تنگ شدند پله های قصر زیادی طولانی شد ساعت ها زیادی جلو رفتند که یکهو نظر شاهزاده خانم عوض شد احساس می کرد برای تانگو زیادی چهار شانه ست
حاد ترین فاز بیماری فازی ست که بیمار نمی داند بیماری ش چیست
یه پست رد کردم ولی هنوز تو کف صفت م
چو فردا شود فکر فردا کنیم
دو نفر یکی بور یکی مشکی که به چشم هم خوشگل میان آخر به کجا می رسند؟ تقصیر مشکیه نبود مشکیه که تا شعاع دو کیلومتری بی اف ِ بوره م نزدیک نمی شد مشکیه که همیشه دوم می شد مشکیه که انقدر با وفاست مشکی که می گن رنگ عشقه کف دستشو از کجا بو می کرد کی فکرشو می کرد اون وقت ظهر که نه تاکسی نه پرنده تو خیابون پر می زد یه پیرمرد پشت سرشون تو ایستگاه اتوبوس نشسته باشه یکاره در بیاد بگه اشرف مخلوقات!!! و از قضا وقتی بر می گردن پیرمرده داره سمته چپی و رو نگا می کنه خوب نمی گن بوره نابود می شه ؟ حتما نمی گن دیگه من که از اولش گفتم که این رقابت ناسالمه و دیس ایز سو گِی پ.ن : به عنوان راوی داستان! به نظرم پیره مرده لایف سیوری، امام زمانی چیزی باشه

Drive your Vortex

تصویر
« شده وقت هایی که تنها توی جاده رانندگی کنی؟ دم دم های صبح مثلا آخرهای شب یا اصلا صلات ظهر زیر ظل آفتاب؟ دیر شده باشد عجله هم داشته باشی آن وقت خسته هم باشی؛ خیلی خسته انقدر که پیچ و خم های راه ، خلوتی و سکوت جاده و لالایی یکنواخت ماشین، پلکهایت را سحر کند تا هی سنگین شوند و روی هم بیفتند؟ بعد تو که آرام آرام تسلیم خواب می شوی مدام از خودت بپرسی که اصلا کجا داری می روی؟ چرا داری می روی و چه می شود اگر بمانی و نروی؟ » بعد یاد اون چهار راه لعنتی می افتی که هیچ وقت نه کسی پشت چراغ قرمزش می ایستد نه جلوی خطهای راه راه خیابان کسی چراغ سبز می دهد اینجا آدم دلش برای تنهایی چراغ راهنما می سوزد بعد یاد اصطکاکی که عبور کردن از کنار هم دارد می افتی و به خودت و بقیه حق می دهی که هیچ وقت نه قرمزی نگهدارت نه سبزی ببردت.
sharing a moment!
2 years ago...
یک وقتهایی می کشم کنار باید جاخالی داد تا دنیا از کنارت رد شه دلم می خواد بگن او رفت او رفت تا از روستای باستانی یانگشو عکس بگیرد او رفت تا بلندترین قصه ایی که هست را برای بچه های بی خواب بسراید او رفت دنبال قبایل بدوی بدود او رفت انقدر پیتزا بخورد تا بمیرد او رفت تا هیولای تاسمانی را از انقراض نجات بدهد او رفت پشت بام تا از فاصله ی چند هزار متری آدمها رو هد شات کند او وقتی که پرستوها از کوچ برمی گشتند می رفت و با رفتن آنها می امد او همیشه ساعتش را جوری کوک می کند تا با هیچ رفتی هماهنگ نباشد او کِرم دارد ولی نه مثل قهرمان ها که همیشه با نخود و کشمش برمی گردند او رفت تا سیب زمینی پوست بکند به امید اون روزی که علم انقدر پیشرفت بکنه تا از راز سیب زمینی پوست کندن او مستندی، چیزی بسازند
من که به این مثل " کپی برابر اصل " اعتقادی ندارم ولی بسیار پیش اومده که کپی شدم- مفت و مجانی – و استفاده شده ام!
تصویر
Some things will never wash away...
پسره همیشه شلوارش از پاش آویزونه از ایناس که موهاشون عین موکته همیشه م یه کوله ی گنده بک پشتشه عین لاک پشت را میره خیلی کم می خنده می گه موسیقی می خونه ساز اصلیش م پیانو ِ ولی چون پول نداره پیانو دیواری بخره اومده عکاسی ! جدیدا متوجه شده پول واسه عکاسی م نداره یه دروبین عتیقه ی آنالوگ داره که خداترین عکسا رو باهاش می گیره همیشه آخر کلاس مواظبه که کولر برقی روشن نمونه چون هم واسه دستگاه بده هم مصرف بی رویه انرژی کار خیلی بدیه احساس می کنم اگه همینجوری پول کم بیاره و نگران سلامت دستگاههای برقی باشه آخر ترم عاشقش بشم!