پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژانویه, ۲۰۲۰
زنگ میزنه که "شب بیا خونه" روبات مادر برام آش رشته پخته   
رو مربی باشگاهمون کراش دارم؛ داشت تعریف میکرد که یکی تو تاکسی مزاحمش شده و چقدر عصبانیه و اینا همه اذعان داشتن که طرف "جنس شناس" بوده
دیشب دوباره خواب لوسید دیدم ایندفعه یه دختر ژاپنی بودم که داشتم تو رستوران با دوسپسرم غذا میخوردم یکهو یادم میفته که این یه خوابه و تصمیم میگیرم که دوربین و رو خودم زوم کنم میارم نزدیک نزدیک پوستم صاف و کشیده ست با چشمای بادومی مشکی یکمم ناراحت و خجالتی م انگار که زندگی جنسی رضایت بخشی ندارم.
سمیر میگه دقت کردی چه تجربه خفنی داشتی؟ دوسپسر خارجی ِزبون اصلی میگم هااا یاد مطلبی که امروز تو توییتر خوندم میفتم "فنلاند شادترین کشور دنیا"  چنتا داف بلوند و تصور میکنم که دارن از سر و کولت بالا میرن بعدش یاد نخودچی خوردنت میوفتم که چقدر برام عجیب بود.تو پرسیدی تو فارسی به اینا چی میگین؟ گفتم نخودچی؛ گوز جامد. بعد خندیدی گفتی خوبیش اینه که پروتئینه تبدیل به چربی نمیشه. طبعا بعدش میرم آجیل فروشی نیم کیلو نخودچی میخرم.
یه بارم ازم پرسید چرا با فلانی ازدواج نمیکنی؟  آهان چون خوشگل نیست.نقطه ضعفت خوشگلیه نه؟ برو بچه پررو  طوله سگ بو میکشه.
تو خیابون منو دیده میگه چرا ماسک نزدی؟ مگه تو نمیخوای زیاد عمر کنی؟ نمیدونم این اینچیزا رو از کجا میدونه
تو خواب از خواب پا میشم  اون پایینا یه جوریه  همینکه پامیشم حس میکنم یه لخته خون ازم خارج میشه ولی خیالی نیست  مامانم لباس و حوله ی نو اورده  میگه اول خودت میری حموم یا بچه رم با خودت میبری بشوری  قند تو دلم آب میشه  یکم فکر میکنم میگم نه بذا اول خودم تمیز شم بعد بچه خیلی خوشحالم  هیچوقت فکر نمیکردم زایمان و مادر شدن انقدر خوب باشه