پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئن, ۲۰۲۲
صبح بازار بودم همه ش این جمله تو سرم می چرخید: تا ۱۵ دقیقه قبل از فروپاشی همه چیز عادی به نظر میرسید :)
‌‌‌ ‌‌‌ تنها یک چیز می‌دانم و آن این است  که وقتی می‌خوابم دیگر معنای ترس را نمی‌دانم؛ معنای رنج را ، معنای سعادت را. خوشا آن کس  که به خوابی عمیق فرو رفته است. خواب ، سکه‌ای‌ است که بهای هر چیز را می‌پردازد. ترازویی‌ست که وزن همه‌ی آدمیان  در کفه‌هایش یکسان است؛ فقیر و غنی دارا و ندار همه و همه. اما تنها یک چیز است که مرا می‌رنجاند؛ اینکه می‌گویند: "هنگام خواب ،  مرگ به آدمیزاد نزدیک‌تر است" پ.ن:با پاراگراف آخر موافق نیستم خیلی‌م حال میکنم که در خواب به مرگ نزدیک ترم
یکم دیر شده واسه گفتن ولی چقدر من از این آیدا احدیانی و یه دلقک دوزاری دیگه که به خودش میگفت سر هرمس بدم میومد و همچنان خواهم اومد کیر اسب آبی تو کیونتون
جوگندمی نگاییدم
ریش و پشمشم زده بود و جذاب و خوشتیپ به نظر می رسید متاسفانه  آدمیزاد از مرد پرپشم و پیل و زشت راحتتر میتونه متنفر باشه
میگه شبهای بسیاری میگریم به حال تنگ دستی و معیشت مردم   حالا ما یه کوسی میگیم تو وبلاگمون که هیشکیم نمیخوندش حضرت و امام علی و اینا ولی این جدی جدی باورش شده