پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۰۹
تنها آدمی بود که وقتی فهمید ذاتا جوکر خلق شدم بهم نگفت هیولا تنها آدمی بود که با اینکه جوکر خلق نشده بود بهش می گفتم هیولا هه (:
... من تو قطب گم می‌شم من لای مسیج‌آرشیوهای خدا و اسکیمو‌ها گم می‌شم قطب خیلی بزرگه اون‌قدر که تا بیای به‌ش برسی گم شدی اون‌قدر که با هزارتا قطب‌نما هم توش گم می‌شی ...
تو کتاب تشخیر خوشبختی برتراند راسل نوشته: نوشتن را رها کنید. تمام سعی خود را برای دورشدن از انگیزه ای که شما را به نوشتن می کشاند به کار برید. پا به پهنه ی بی سر و ته جهان بگذارید..... خط اول و کاملا قبول دارم ولی با خط دوم مشکل دارم هر چی می گردم این « پهنه ی بی سر و ته جهان» و پیداش نمی کنم که پامو بذارم توش
دیشب موقع برگشت به خونه ترسم گرفت از این ترسایی که هی آدم بر می گرده پشت سرشو نگا می کنه قدماشو تند تند می کنه از اینا که می ری تو تختت دو تا پتو می ندازی رو سرت شبشم کابوس می بینی
هر کی یه نشونی از خودش می ذاره که یعنی من اینجا بودم یکی بو عطرش می مونه یکی ته سیگار می ندازه یکی پشگل می ندازه یکی ... منو فکر کنم از هسته ی تمبر هندی م می شناسن
با توجه به اینکه هر بار برنزه کردن بیست سال پوست و پیر می کنه سن واقعی دوست دخترتان را خودتان حدس بزنید و وقتی کار از کار گذشت نیایید پیش من که اَی اَی فلانی چرا این جوری بود.
She decides to make a list of the things that make her happy. She writes ‘plum-blossom’ at the top of a piece of paper. Then she stares at the paper, unable to think of anything else. Eventually it begins to get dark.
"Shadow had heard too many people telling each other not to repress their feelings, to let their emotions out, let the pain go. Shadow thought there was a lot to be said for bottling up emotions. If you did it long enough and deep enough, he suspected, pretty soon you wouldn't feel anything at all."
آدم بعضی وقتا می دونه همه چی کشکه و طرف چه آدم خالی بندیه ولی چون حوصلش سر میره فکر می کنن آدم فراموش کاری هستی