پست‌ها

نمایش پست‌ها از اوت, ۲۰۱۵
آدمهای بی ربطی مرا دوست میدارند او تصویر قبر خالی شنی را دوست دارد. یک جور حجم خالی وسط کویر. من چیزی از این دوست داشتن سر در نمی اورم. دائما دهن کج میکنم و میگم وات د فاز؟.او از واکنش من دلخور میشود و من یاد جمله ای می افتم که روی تصویری نوشته شده بود. با این مضمون که شما در مقابل کسی که به خود علاقه مند میکنید مسئولید.روزها به قبر خالی فکر کردم. الان به هزار توی بورخس رسیدم.از این زاویه خیلی م با قبر خالی بی ربط نیستم.  ***  من آدم صبح ها نیستم.البته چشم باز میکنم در حدی که مزاحمتی برای پول در اوردنم ایجاد نشود.گوشهام به ناله های ادمهای درپیت اطرافم بدهکار نیست.شبها ولی به تنظیمات کارخانه برمیگردم. نور آبی و قرمز به سرعت از پشت پنجره ی اتاقم رد میشود و ترس و هیجان سفینه فضایی/شهاب سنگ ترن آنم میکند.