پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۱۰

This is the question

Going to work Or Being a passive dreamer

story

یک سفر: در فاصله ی دو دنیا ◄ ◄ ◄ ◄
در كشويي حمام و باز ميكنه حوله رو دور كمرش مي بنده و بالاي تخت خم ميشه به زن ميگه دزد زن گردنشو سمت صورت مرد ميكشه و ميگه: دروغگو و همديگرو مي بوسند
منو اوین ببیرین، اونجا نه از دانشگاه نامه اومده بود که مدارکت ناقصه، باید بری دبیرستانت ریز نمراتت و بگیری. دبیرستانم چند ساله که منحل شده جاش یه ساختمون شیک ساختن، یه مدرسه ی غیر انتفاعی شده. بم گفتن اینجوری نمیشه ما مدرکت و بهت نمی دیم حالا که دبیرستانتون منحل شده باید بری دوباره سوم دبیرستان بخونی. منو بگو گیره و زاری... داشتم از غصه می ترکیدم می گفتم من بیست چار ساله پاشم برم پیش نخاله ها پشت نیمکت بشینم؟ مامانم حالیش نبود حتی خوشحالم بود. گفت فردا باید ساعت شیش صب پاشی، مانتو مقنعتو اتو کردی؟ صب جلو آینه داشتم مقنعه مو صاف می کردم. حتی یه دونه موم بیرون نبود. چادرم سرم کردم. چادر کش دار. خیلی سفت بود. با بغض از خونه رفتم بیرون. مامانم م همرام بود. وسط راه نشستم رو پله ی یکی از خونه ها گفتم شاشیدم تو این مملکت. من اصلا می خوام از این کشور برم مامانم میگفت بچه بازی در نیار، قانونه بعدش تا چشم رو هم بزاری یه سال تموم شده ...رفتم کلاس، ادبیان داشتیم ...نمی دونم چرا انقدر برام تازگی داشت کتابشون مثکه عوض شده بود. معلمه منو صدام کرد. گفت فلان بیت و معنی کن...بلد نبودم...قطره های درشت عر
من که مخزن الاسرار بودم چی شده که دیگه نمی تونم 10 سی سی ادرار و نگه دارم؟
لاکپشت ها قد جاشون بزرگ میشن...
غروب آری، انتها...آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
فیلم برباد رفته رو دیدیم 3 ساعت و نیم پوووف تازه با دوبله ی تخمی هما روستا در نقش اسکارلت یه صحنه ای از فیلم یادمه اونجایی که اسکارلت با شوهرش دعواش میشه و شوهره به زور بغلش میکنه می بردش اتاق خواب و به اسکارلت میگه امشب نمی ذارم با فکر اشلی بخوابی و اینا فرداش اسکارلت و می بینیم که تو تختش داره شعر می خونه و بشکن میندازه که یعنی جوون جوون و چه حالی داد و اینا این در کل تنها نکته ایه که من از فیلم گرفتم آخرشم نفهمیدم چی بر باد رفته بود ولی خداییش همین فیلم می ارزه به خیلی از فیلمای الان هالیوود
دعوام كه ميكني دوس دارم آقائي
Things will turn out the way you want if you could just stop doubting that i love you
به یه زبون دیگه حرف بزن مهم نیست که بفهمم می خوام به صدات گوش بدم .
- I feel like i’m falling down into a a black hole : You know that you could never see someone fall into a black hole because the image of the traveler who passes the horizon would slow down till it would remain stuck in the same position. The state he was crossed the line only it’s getting redder - the traveler gets crushed into spagetti...i don’t wanna be a spagetti... i don’t wanna be a spagetti...
کنار جاده توقف میکنه پیاده میشه و کلافه راه میره چقدر دوری و غریبه ؛ وقتی به دور نارنجی ابرها نگاه میکنه به ذهنش خطور می کنه دوباره سوار میشه و پیچ می زنه سمت دیگر جاده از اینطرف شاید برسه

nostol

تصویر
هه...
هوا تاریک شده و خیابونا خلوت این موقع شب اگه کنار خیابون وایسی مخصوصا که لاک سیاه زده باشی و چتریات کوتا باشه به تعبیر بعضیا جنده ایی پسره سوارم میکنه همون اول کار یه حرف مسخره ای میزنه که به سگ بگی زوزه نمیکشه میخواد بدونه هستی یا نه نه که بخوام ادای دخترای آک بند و در بیارم و نه ادای اینکاره ها رو ولی به نظرم برام خیلی «بی معنیه» الان باید دستمو بزارم لا پاش یا مثل استریپرا دور بدنش حلقه بزنم و هی حلقه رو تنگ و تنگ تر بکنم لاشمو وسط راه می ندازه بیرون ده متر جلوتر دو تا اژدها وایسادن اونا رو سوار میکنه
yeah, he does terrible thingz.
او كه گول اين زرت و پورت ها را نخورد دخمل معمولي بابا ماست او د تايم ويردوي ابوت مي ها كس كش قلعه ي آرزوهها نامبر وان تو كيل ليست اينجانب... ليبل : هجويات