پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۱۸
در باز میشه و نور میوفته رو زمین سفید تراپیستم چشماشو سریع میبنده و باز میکنه یه جور چشمک مخصوص به خودشو داره یعنی بیا تو میام تو اولین جمله ای که از دهنش خارج میشه اینه که انگار داری تو یه چیزی غرق میشی منم شروع میکنم به تعریف کردن وسطاش احساس میکنم که چشماش پر آبه دستمال کاغذی و سه گوش میکنه و هی کنار چشمش میذاره اولش فک میکنم حتما به چسب اکستنشن مژه هاش حساسیت داره ولی آخراش میفهمم که به خاطر داستانای غم انگیز منه  :اگه بخوای خشمتو به یه حیوون تشبیه کنی، اون حیوون چیه؟  - اژده های کومودو  :سیاهه نه؟  -آره نیش سمی م داره