پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئیه, ۲۰۱۷
انچه که به خاطر نمی اوریم به هر حال  ما را به خاطر می اورد
خواب دیدم دفتر نوشته های شخصی و نامه هاتو پیدا کردم ولی خوب تا اومدم بخونم بیدارم کردن فاااککک
گرد و خاک ها رو جارو میزنم  کار عبثیه میدونم  هر گوشه ای بوی خاص خودشو داره  بوی عرق بوی پریود   اینو به یکی از احمق های اون حوالی میگم عین یه همستر دماغشو تکون میده ولی چیزی حس نمی کنه و مثل ادم فضاییا بم نگاه میکنه  من خیلی چیزها رو فقط حس می کنم  مثل دیوانه گی  بالاخره سالها مجاورت و حشر و نشر با اونا باعث شده بدون کمترین نیاز به زمان و مکان و...پالسهای انرمال رو تو آدمها رصد کنم اونوقت یکی بعد از سی و شیش هفت سال زندگی که حداقل بیست سالشو ماهانه پریود بوده هیچ ایده ای درباره ی بوی پریود نداشته باشه چی میتونه باشه غیر یه احمق؟!  کر بو؟!  انی وی مجید مرده  عكسشو چسبوندن پشت شیشه مغازه  زیرشم نوشته ن بچه ها حلالم کنید  توی مغازه چنتا پلنگ و غیرپلنگ دارن لوازم ارایش دوزاری میخیرن و احتمالا هیچ ایده ای درباره چین و تاریخ انقضاء و تقلبی و فیک بودن ندارن  کپشن مجید و گرمای هوا و آب انار آتش به اختیارم* میکنه احساس میکنم یه جور میل م که به آدمیزاد وصل شدم  میل آمیزش با تک تک اتم های تو  میل تماس پوست من با پوست تو  دارم میمیرم    حالم بده واقعا   *اسهالی!