یکی بود یکی نبود
یه شنل قرمزی بود
از تو برفا رد می شد
جا پاهاش رو برفا می موند
کلاغا می شستن رو نوک درختای بلند
یه نقطه ی قرمز می دیدن
که برفا رو سوراخ می کرد...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ