شاید کسی باورش نشه
ولی این کتاب با این جلد خزش شروع علاقه ی من به ادبیات و نوشتن و خواندن بود
اینو تو یه صندوقچه تو انباری مامان بزرگم پیدا کرده بودم
جلدشو نمیدونم کی با روزنامه پوشونده بود
و نقاشی های توشو با کاغذ
هزار بار خوندمش و با نقاشیهای توش خیالبافی کردم
بسکه جادویی و خیال انگیز بود همه چی
هرگز وجودش به روابط نیمبند راضی نمیشد؛ یا باید از همه کناره میگرفت و در خود فرو میرفت و یا پنهانترین گوشههای عشق را نیز با کسی میکاوید.
نظرات
ارسال یک نظر