اولا کرونا برام یه جور entity بود نصفه شب صدای پا میشنیدم و بلند میشدم زل میزدم به در ورودی انگار که الان کرونا از در وارد شده و داره میاد که منو بخوره...الانا ولی به رحم و ضمایم حواله کردم و همه جا میرم حتی باشگاه...یکی از هم باشگاهی ها گفت کرونا هم ما رو نکشت باید یه زلزله بیاد هممون راحت شیم اینو انگار آدم میخواد از یه چاق زشت افسرده بشنوه ولی این ادم هر روز تو سولاره و بدنش دیگه کات شده ست و یه جوری همیشه سشوار کشیده و مرتبه که انگار قراره بره عروسی.ازش میپرسم چند وقت کشید کات شدی و اینا میگه نمیدونم انقدر خنگم که نمیفهمم از اولش همینطوری بودم.

 میرم سوپر پروتئینی همبرگر نود و چند درصد بخرم.دو تا بسته ور میدارم میشه صد تومن. فروشنده میگه نخر همش سویاست ده درصدم گوشت نداره. دو تا مغازه جلوتر قصابی هست جاش یه کیلو گوشت بخر.خلاصه که منصرفم کرد.برادرمم باهامه میگه آقا خودت فروشنده ای میگی نخر؟ میگه بعله من صلاح شما رو میخوام. به راستی که این مردم را چه میشود.

پست‌های معروف از این وبلاگ