وقت آمارگیری از کراشم رسیده.با اتصال گوز به شقیقه از یکی از نزدیکان ایشون اطلاعاتی کسب میکنم.سوالاتمو جوری میپرسم که طرف شکی نبره.ظاهرا دوست دختر کراشم دختر قدبلند و پولدار و پلنگیه.کف میکنم از اینکه کراشم پلنگ پسنده و برام سوال اینه که چرا فیزیکم به شیمیم نمیخوره و به صورت واضح تر چرا تمایل فیزیکی به فردی دارم که سلیقه و اخلاقش به من نمیخوره. 
میگم هاه مردام خیلی تنوع طلب شدن 
میگه نه فلانی اصلا اینطوری نیست خیلی وفاداره! 
 بدین صورت میخورم تو دیوار
 از اینکه نوبت من که میرسه همه پایبند به اصول اخلاقی میشن حالم به هم میخوره

پست‌های معروف از این وبلاگ