گربه ها بعضی از اونهایی که دستشون به دهنشون میرسه یه جورایی خودشونو با محیط اطرافشون اداپته کردن.استراتژی های جدیدی اتخاذ کردن بالاخره بعد از این همه سال نسل کشی.خیلیاشون دیگه ریسک نمی کنن و از خیابون رد نمیشن.از تو جوب حرکت میکنن.هم ماشینی از روشون رد نمی شه هم غذایی موشی چیزی میخورن هم میتونن کفترها رو بی صدا فالو کنن.
امروز یه توده نارنجی تو جوب حرکت میکرد رسیدم بالای سرش تازه شستم خبر دار شد که هو وایز آف هیم!
 گربه ها بعضیاشون که دغدغه ی نون و آب ندارن یکم بالاتر از کف هرم مازلو میشینن. از بلندی اطرافشون و میپان و واسه فان شکار میکنن و کون این و اون میذارن.
 استاکر شاید به آدمایی مثل من میگن. دوست دارم از دور دستی در آتش داشته باشم .
توی عکساش دنبال تو میگردم. اونه اونجا نشستی 
از گوشه ی قاب پاهاتو آویزون کردی
داری سیگار میکشی
 یا بی حوصله از جمع هی قدم میزنی
 میخوام بدونم به چی فکر میکنی
 از عکسای این زنه فقط تا وقتی خودشو قاطی سوژه نکرده خوشم میاد وقتی مثلا تنها از توی کلافه عکس میگیره هر چند همینشم بو داره و گربه محض رضای خدا شکار نمیکنه به نظرم که لعنت به سلف تایمر و سه پایه

پست‌های معروف از این وبلاگ