چند ثانیه بم زل میزنه
چند نفر جابه جا میشن و او میشینه
میام نزدیک تر وایمیسم روبه رو ش 
چشمای درشتی داره خیلی درشت و مژه های بلند 
روسری خوشرنگ رنگی پنگی سرشه
دستشم کیف سیاه گل گلی
بعضی وقتا به من نگاه میکنه
من نگاهمو میدزدم و بالعکس
دست میکنه تو کیفش و یه رژ نارنجی در میاره 
به ضرب برق و باد میکشه و میندازه تو کیفش
بعد با انگشتاش ضربه میزنه رو لبش
تو دلم میگم اِع این چه مدلشه
دوباره دست میکنه تو کیفش
یه کیسه س که سرش بند داره ؛ مثل یه کوله ی مینیاتوری، بندو میکشه
منتظرم از توش یه شیشه آب معدنی دربیاره 
شاید جا قمقمه ایه
ولی یه شیشه ادکلن خوشگل با کلی قلب قرمز و نارنجی درمیاره
چنتا پیس میزنه و بوی شکلات و بیسکوییت بلند میشه 
شیشه رو میذاره سر جاش و بندو میشکه
اینبار یواشکی صدای خش خش باز کردن کاغذ از تو کیفش میاد
میدونه زیر نظرش دارم خوب استتار کرده 
زیر چشمی میخونه
یکهو پا میشه ؛ بغض دار
کاغذ مچاله رو میندازه زمین
راننده محکم ترمز میکنه
فال حافظه
میام دولا بشم ورش دارم 
که لای دست و پای زنها گم میشه

پست‌های معروف از این وبلاگ