بعضی وقتا ویرای عجیبی می گیرم
مثل امروز
که ویر کیک و چاقو گرفته بودم. باید حتما می رفتم سوپری. یک عدد کیک خانواده ی خانه گی خریدم تا با چاقو برشش بدم با قهوه پهلوش یه صدایی میده مثل ِ ف ففففففففففف.
دریافت پیوند
Facebook
Twitter
Pinterest
ایمیل
سایر برنامهها
پستهای معروف از این وبلاگ
-
هرگز وجودش به روابط نیمبند راضی نمیشد؛ یا باید از همه کناره میگرفت و در خود فرو میرفت و یا پنهانترین گوشههای عشق را نیز با کسی میکاوید.