the king

چشمای رنگی ِ گنده داشت
از تو مانگاهای ژاپنی اومده بود
اولین مانگایی بود که موهای سرشو تراشید
واسه همین دختره همسایه لب پنجره
دستاشو می ذاشت زیر چونش
می خندید و با خودش می گفت: چه که شجاعه که!
اونم که می دید دختره همسایه داره می خنده
لب کلاهشو می کشید پایین
دستاشو می کرد تو جیب شلوارش
با یه لبخند مثلثی شکل زیر لب می گفت:
آی اَم دِ کینگ
کلا آدم شنگولی بود واسه خودش

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ