قانون تمدن را می‌سازد.
تمدن گند می‌زند به قانون.
قانون گریه‌اش می‌گیرد. عُرف ساخته می‌شود.
و فرهنگ.
و یه عالمه از آن‌ چیزهایی که بامزه‌گی‌شان در واژه بودن‌شان است.
و من دل‌ـم برای‌ـت تنگ می‌شود.
برای وقتی‌که واژه‌های اختراع شده، در یک هنجار جا می‌شدند؛
و تو می‌فهمیدی
و از خنده‌ات، می‌خندیدم.

+

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ