صبح از خواب پا میشی
روز شده
یادت میاد که باز خواب عمارت بزرگ و
مهمانهای عجیب و ناخونده شو دیدی
واسه خودت حرفها و رفتارهاشونو تفسیر میکنی
تا چیزی بفهمی
ناگهان همه چیز معنادار و روشن می شود
میفهمی که داستان اصلا آدمها و اداهاشون نیست
همه چیز اون عمارته
خودت
خودت اون عمارتی
نظرات
ارسال یک نظر