ساعت شش و نیم صبحه
پلکاتو که باز کنی
آسمون هر دیقه یه رنگ می شه
سرویس دانشگاه ترتر کنان
از کنار بلوکهای سیمانی اکباتان رد میشه
و من سعی می کنم
آدمیو که یه روز تو اینجا زندگی می کرده
تصور کنم...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ