دو نفر
یکی بور یکی مشکی
که به چشم هم خوشگل میان
آخر به کجا می رسند؟
تقصیر مشکیه نبود
مشکیه که تا شعاع دو کیلومتری بی اف ِ بوره م نزدیک نمی شد
مشکیه که همیشه دوم می شد
مشکیه که انقدر با وفاست
مشکی که می گن رنگ عشقه
کف دستشو از کجا بو می کرد
کی فکرشو می کرد اون وقت ظهر که نه تاکسی نه پرنده تو خیابون پر می زد
یه پیرمرد پشت سرشون تو ایستگاه اتوبوس نشسته باشه
یکاره در بیاد بگه اشرف مخلوقات!!!
و از قضا وقتی بر می گردن پیرمرده داره سمته چپی و رو نگا می کنه
خوب نمی گن بوره نابود می شه ؟
حتما نمی گن دیگه
من که از اولش گفتم که این رقابت ناسالمه و دیس ایز سو گِی
پ.ن : به عنوان راوی داستان! به نظرم پیره مرده لایف سیوری، امام زمانی چیزی باشه
یکی بور یکی مشکی
که به چشم هم خوشگل میان
آخر به کجا می رسند؟
تقصیر مشکیه نبود
مشکیه که تا شعاع دو کیلومتری بی اف ِ بوره م نزدیک نمی شد
مشکیه که همیشه دوم می شد
مشکیه که انقدر با وفاست
مشکی که می گن رنگ عشقه
کف دستشو از کجا بو می کرد
کی فکرشو می کرد اون وقت ظهر که نه تاکسی نه پرنده تو خیابون پر می زد
یه پیرمرد پشت سرشون تو ایستگاه اتوبوس نشسته باشه
یکاره در بیاد بگه اشرف مخلوقات!!!
و از قضا وقتی بر می گردن پیرمرده داره سمته چپی و رو نگا می کنه
خوب نمی گن بوره نابود می شه ؟
حتما نمی گن دیگه
من که از اولش گفتم که این رقابت ناسالمه و دیس ایز سو گِی
پ.ن : به عنوان راوی داستان! به نظرم پیره مرده لایف سیوری، امام زمانی چیزی باشه
نظرات
ارسال یک نظر