زشت ترین کیری که من دیدم مال یه آقای ۴۲ ساله ارمنی بوده که اتفاقا اصرار داشت ما ارمنیا تو خودمون ازدواج میکنیم و با نژادای دیگه مخلوط نمیشیم. فاکین دیسگاستین
دستمو گرفت گفت بیا کمکم کن لباسها رو پهن کنیم بند رخت؟ م شکسته بود مجبور شدیم لباسا رو از جاهای رندوم تو اتاق آویزون کنیم برگشت نگا کرد ببینه من کجاها آویزون کردم دید که به عقل جنم به سختی میرسید اومد بغلم کرد و بردمم تو اتاق خواب پس شد آنچه شد.
از یه طرف ویروسها قارچ ها و باکتری ها سرطان ها و بیماری های صعب العلاج از یه طرف م جمهوری اسلامی شاید کسی بپرسه ربطشون چیه که اونم حتما خارج از ایران داره زندگی میکنه
دم دمای صبح تصویر تو توی آینه لخت و عور ایستاده ای از پشت بغلت میکنم پوستت خنکه اینو دوست دارم روی نوک پام وامیسم از بالای شونه هات خودمونو نگاه میکنم براستی که ما زیباییم
یه خونه خرابه ست تو ولیعصر رو سقفش کلاغ سیمانی/گچی گذاشتن دختره میگه وای چه ترسناکه منم میگم اره خیلی(الکی) دیگه نمیگم هیچم ترسناک نیست و خیلی کول و کانسپچواله و من اتفاقا کلاغ و خیلی دوست دارم و دیشب خواب دیدم داشتم به یه کلاغه غذا میدادم و خیلی برام ستیسفایینگ و اورگاسمیک بود.
با یه پسره دوست بودم هر دو ساعت یه بار باید بهش زنگ میزدم میگفتم چه خبر؟ خوبی؟ همشم معترض بود که چرا منو تحویل نمیگیری حتی بعدترشم خیلی به این موردا برخوردم که دائم باید ازشون خبربگیری و بدی هیچ کدومشونم بیشتر از یه ماه نتونستم تحمل کنم کلا انگار مرد ایرانی یه چاه خالی و بی پایانه