اندر معجزات دسر مکزیکی: دیشب داشتم اسکیت برد بازی می کردم زیر لبم آهنگ boy sk8er و میخوندم کجا؟ تو حیاط مدرسه گور دخمه ی کابوسها...
پستها
نمایش پستها از اکتبر, ۲۰۱۱
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
رو صندلی روبه روی آینه نشسته بود نگاهش خیره شد به انعکاس صورتش تو آینه حس کرد سمت راست صورتش کرخت شده پوست پیشانیش مثل خمیر شل و وارفته ریخت پایین از وحشت از صندلی پرید عقب و صدای عجیبی از گلوش بیرون امد گردی چشماش مثل یه لوبیای سیاه تو کاسه ی خمیر می چرخید دماغش تبدیل شده بود به دو سوراخ کج و کوله که به چپ یا راست متمایل می شد دید کسی بر آستانه ی در ایستاده است مادرش بود - هیچی نیست اعوجاج صورت ش و تو آیینه هیچ کس نمی دید.