یه بار خواب دیدم یه دختره رو تخت خوابیده بود بعد تو رفتی کنارش دراز کشیدی آروم بوسش کردی، ولی به جای اون من بودم که از خواب بیدار شدم خیلی حیف شد که بیدار شدم بقیشم میخواستم ببینم
پستها
نمایش پستها از مارس, ۲۰۱۰
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
زن همراه با وزش باد دستهایش را تکان می دهد باد لای پانچوی راه راهش می پیچد «سفره ماهی شدم» و آرام می خندد مرد سرش را به سمت کوهستان می چرخاند دو انگشتش را نزدیک لبهایش می برد و بخار هوا را به بیرون فوت می کند زن نگاه مرد را دنبال می کند که چشمهایش را تنگ کرده و به کلبه ای چوبی در دور دست خیره شده « دود از دودکشش نمیاد » «هووم» . . و هر دو به سمت کلبه حرکت می کنند.